نویسنده مطالب زیر: حسین اشرفی پور
دیوانگی
|
چهارشنبه 83 دی 9 ساعت 11:45 صبح |
پرواز با پرستو دیدار تا قیامت از شام روز اخر کشتار شد عبادت هر کس که خواست با من رنگی ز عشق گیرد گفتم که رخ بپوشان تا عشق من بمیرد اشکم چه خوش نشسته بر روی گونه هایم از هجر گویم اما ........ .........باعشق میسرایم سر داده ام سرودی با رنگ سرد پائیز روحم زغم تکیدست قلبم زعشق لبریز آن ناوک نگاهت ....... دل را به خون نشانده . از عشق سینه سوزت دیگر اثر نمانده در آن بهار زیبا گل کرد اشنائی فصل خزان گل شد روز من و جدائی یکسال هم نپائید ان وعده دروغین از عشق دل سرودن آن بله درغین
|
|
نظرات شما ( ) |
|
|